سفارش تبلیغ
صبا ویژن



امان از سینما!!! - سینه ما






درباره نویسنده
امان از سینما!!! - سینه ما
رحیم رحیمی پور
سینه ما پر شده از سینما / تا ابد در هر نفس صدها نما / هر نما تا بی نهایت رنگ رنگ / زنده باد این سینما و سینه ما............ ................................ رحیم رحیمی پور هستم. از دوران کودکی و شاید قبل از تولد یعنی قبل از شهریور 1336، همراه با پدر و مادرم به سینما می رفتم و عاشق جوانمردی های فردین و به خصوص "سلطان قلب ها" و اذان این فیلم بوده و هستم و از 15 سالگی هم شعر می گفتم و همین ها باعث شد تا در سال 59، اشک ریزان از سالن تشریح دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی و جنازه ای که برای تشریح تکه تکه شده بود، فرار کرده و به کلاس های کارگردانی و سینما روی بیاورم و چندین فیلم بسازم که اولین آنها "زندان دوله تو" بوده و آخرین آن هم هنوز ساخته نشده، و به نظر می رسد به آنچه اعتقاد دارم شکلی سینمایی نداده ام و راستش وجدانم هم قبول نمی کند که از فیلم های خارجی کپی بزنم چون آنچه ارائه می شود دیگر از ما نیست و شاید تا آخر هم نتوانم به آنچه می گویم شکلی سینمایی بدهم به هر حال نا امید نیستم و از خداوند بزرگ استمداد طلبیده و از بقیه التماس دعا دارم.
تماس با نویسنده


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
امان از سینما!!! - سینه ما

آمار بازدید
بازدید کل :2539
بازدید امروز : 0
 RSS 

   

به نام خدا

من همیشه از کار گلشیفته فراهانی به دلیل نقش­هایی که بر عهده می­گرفت، تعریف می­کردم تا اینکه این قضایای اخیر پیش آمد و پسرم به من اعتراض کرد که بیا و ببین از چه کسی تعریف و تمجید می­کردی و از طریق اینترنت مصاحبه­ها و تصاویر او را نشانم داد و من خجالت زده شدم و با خود گفتم:"ای کاش گلشیفته یا هر کس دیگری که به خارج از کشور می­رود نسبت به همه چیز در ایران اعتراض می­کرد ولی حداقل برای خودش ارزش قائل می­شد و مثل زنان خیابانی تا این حد برهنه لباس نمی­پوشید."

به راستی چرا ما نمی­فهمیم که در دنیای امروز و به خصوص در غرب، اگر بهترین کالا هم بدون بسته بندی باشد مردم می­گویند آن کالا مسموم و آلوده شده است! ای کاش گلشیفته­هایی که این­گونه شیفته فرهنگ برهنگی می­شوند نامه چارلی چاپلین به دخترش را یک بار می­خواندند.

و چرا بعضی زنان و مردان به شکل آدم­های بد فیلم­های غربی در آمده و مثل شخصیت­های مثبتی چون مخترعان، دانشمندان، نویسندگان و... نمی­شوند.



نویسنده » رحیم رحیمی پور » ساعت 10:31 عصر روز چهارشنبه 87 آبان 1